میلیونها نفر در سرتاسر جهان از اختلال گفتاری لکنت زبان رنج میبرند و بر پایهی آمار موسسهی ناشنوایی و اختلالات ارتباطی نزدیک به پنج تا ده درصد کودکان، در دورهای از زندگی خود، عموما در دو تا شش سالگی، به لکنت زبان دچار میشوند.
تفکرات تمامیت خواهی و یکدست انگاری در جامعه باعث میشود، افراد به دلیل هر تفاوتی منزوی شوند. معمولا قانونهای نانوشته مبتنی بر این که همهی افراد باید از یک روند رشدی و یک شیوهی زندگی برخوردار باشند، منجر به طردد تفاوتها خواهد شد.
تکرار مکرر کلمات و تشدیدهایی بی وقفه ، مکثهای طولانی و کلمات بریده، ناتوانی در برقراری ارتباط و در نهایت گوشهگیری و کاهش اعتماد به نفس در میان اجتماعِ افرادِ دارای لکنت زبان. اختلالی مادرزادی و گاها بروز آنیِ چنین عارضهای در اثر وقوع حادثه ای دلخراش. تمام گفتهها در این دو سطری که خلاصه شد، دنیای ناگفته یک فرد دچارِ اختلال گفتاری است. کسانی که از سوی برخی افراد به سخره گرفته میشوند و این تمسخر گاهی آن ها را منزوی و گاهی برعکس جسورتر میکند. 22اکتبرمعادل30مهرماه (روزی مثل دیروز) در تقویم جهانی سلامت با عنوان روز جهانی آگاهی از لکنت نامگذاری شده است. به همین بهانه پس از بررسی علت و آمار مبتلایان به این بیماری، به سراغ مادری رفتیم که کودکی با چنین مشکلی را به خوبی پرورش میدهد و ماجرای آسیب مغزی نوجوانی که منجر به لکنت زبان او شده است، را میخوانیم.